سفر به ابیانه در نوروز ۱۴۰۱

ladan nazemi ladan nazemi ladan nazemi · 1401/1/16 12:09 · خواندن 3 دقیقه

سلام .من ۵ فروردین امسال تصمیم گرفتم به ابیانه برم که چون هیچوقت نرفته بودم دوست داشتم حتما یک بار به اونجا سفر کنم و چون علاقه به استقلال دارم بعنوان دختری ۴۰ ساله تصمیم به مسافرت شخصی داشتم که بدلایل مختلف بخصوص ناامن بودن پراید بعنوان ماشین مسافرتی با پدرم راهی شدیم.👨‍👧مسیر ما ۴ ساعت بود و جاده ترافیک روانی داشت و مسیر ما طبق مسیریاب نشان چون از تهران حرکت میکردیم از بزرگراههای خلیج فارس و امیرکبیر بود که مسیر خوبی هم بود و ما بعد از توقفی نیم ساعته برای استراحت به جاده اولیه ابیانه رسیدیم.در ورودی جاده ۱۵ هزار تومان ورودیه دریافت میشد که جالب توجه بود که این مبلغ برای مسافران خارجی بینوا ۷۰ هزار تومان بود😄وارد جاده ابیانه شدیم جاده ای پر از پیچ و خم و طولانی مانند جاده چالوس🛤البته نه به آن زیبایی ولی در نوع خود متفاوت.در پایین جاده رودخانه کم آبی بود که گردشگران در کنار آن اتراق کرده بودند و دود جوجه کباب ها به هوا بلند بود.بعد از طی این مسیر حدودا ۴۵ دقیقه ای به هتل ویونا رسیدیم ،اولین هتل در ورودی روستا که تقریبا تازه تاسیس بوده و امکانات خوبی دارد و بخصوص منظره اتاقهای رو به دشت پر از درختان میوه آن زیبا است.ما در آن هتل اتراق کردیم که با وجود روستایی بودن در کل امکانات خوبی داشت و تمیز بود.اتاقهای هتل اسمهای عجیبی داشت که بعد ازسوال از رسپشن هتل فهمیدیم که اسم مناطق مختلف ابیانه به زبان پارسی ساسانی است.بعد از تحویل اتاق به رستوران رفتیم که غذای محلی آن قیمه یا قورمه گوشت را که گوشت گوسفندی پخته شده با چربی خود و نمک بود و بر روی نان محلی سرو میشد خوردیم که با وجود مقداری شور مزه بودن خوشمزه بود و خیلی سیرکننده.بعد از ناهار و استراحت به فکر گردش در روستا افتادیم که چون هوا تاریک شده بود در واقع امکان گردش در روستا بخاطر بسته شدن مغازه ها و تاریک بودن منطقه نبود در عوض ما از هوای بسیار خنک و تمیز منطقه با پیاده روی استفاده کردیم.فردا صبح بعد از صبحانه مختصر هتل به روستا رفتیم که از بدو ورود متوجه شدیم که بسیاری از خانه ها بر روی صخره های تراشیده ساخته شده و اکثرا دو سه طبقه و بازسازی شده اند که گاهی طبقه های بالا مربوط به خانواده دیگری میشد که با راه پله هایی در بیرون و کنار خانه از خانه های پایینی جدا میشد.

اکثر کوچه ها باریک و سنگلاخ بودند ولی بعضیها سنگفرش و همه رو به بالای کوه .زیبایی این خانه ها به خاطر کاهگلی بودن و سنتی بودن آنهاس ولی حیف که بعضی از آنها خراب و ویران شده اند که با این وجود باز هم گردشگران زیادی به این منطقه زیبا میایند.لباسهای مردم هم بسیار زیباست که برای عکاسی کرایه هم میدهند و خودشان هم با همان لباسها محصولاتشان را که شامل برگه سیب و زردآلو و نانهای محلی و ...است در کنار خانه هایشان یا مغازه های کوچکی که داشتند میفروختند.

امامزاده های زیادی هم در این منطقه بود که زیبا ساخته شده بودند و یکی از قسمتهای قابل توجه یکی از آنها اسمهایی بود که بر روی چوبهای سقف یکی از رواقها با خط خوش نوشته شده بود که احتمالا بانیان این امامزاده را نشان داده است.

آنطور که شنیدیم آتشگاهی هم در این روستا بود که البته خاموش شده بود و شائبه زرتشتی بودن ساکنین این منطقه در گذشته را ایجاد میکرد.از باغهای پر از درختان شکوفه زده این منطقه و رود و جوی آب روان کنار آنها نمیشود گذشت که زیبایی منطقه را صد چندان کرده بود.سفر یک روزه ما به خوشی گذشت و میشود گفت که بطور کلی این منطقه کشش برای یک روز سفر را دارد و کاملا میشود در یک روز صبح تا عصر گردش کاملی در روستا انجام داد.برای حسن ختام عکسی از مسجد جامع ابیانه و شعر زیبای سر در آن تقدیم میشود.